نمکستان » برای این پست آموزش طرز تهیه استامبولی پلوی قالبی را آماده کرده ایم برای مشاهده دستور آشپزی ، این پست را دنبال کنید
گوشت مرغ :•: به میزان لازم
برنج :•: 2 پیمانه
سیب زمینی :•: 2 عدد
رب گوجه فرنگی :•: 1 قاشق غذا خوری
نمک و روغن :•: به مقدار کافی
برای تهیه استانبولی پلو برنج را با میزان آبی که لازم دارد ( 3 پیمانه ) با رب ،نمک ، سیب زمینی ریز شده به اندازه حبه قندو روغن روی حرارت ملایم گذاشته یا در پلو پز ریخته و به برق بزنید
وقتی آب آن جوش رفت در قالب نچسبی که قبلاًداخل آن را چرب کرده اید بریزید و روی قالب را با فویل بپوشانید و در فر با حرارت متوسط نیم ساعت دم بیندازید .
چنانچه خواستید رنگ ته دیگ استانبولی پلو تیره و یا روشن تر شود زمان پخت را یا زیاد و کم کنید.
وبا انواع گوشت پخته ( مرغ ،گوشت چرخ شده و یا ماهیجه ) و سبزیحات استانبولی پلو تزیین کرده و نوش جان کنید .
نمکستان » برای این پست آموزش طرز تهیه عدس پلو با گوشت چرخ کرده را آماده کرده ایم برای مشاهده دستور آشپزی ، این پست را دنبال کنید
برنج :♦: 3 پیمانه
عدس :♦: 1/5 پیمانه
گوشت چرخ کرده :♦: 800 گرم
پیاز بزرگ :♦: 2 عدد
تخم مرغ :♦: 1 عدد
کشمش پلویی :♦: 1 پیمانه
پسته و خلال بادام :♦: هر کدام 1/2 پیمانه
زردچوبه :♦: 1 قاشق غذا خوری
چاشنی لیمو فلفل :♦: به میزان دلخواه
ادویه مخلوط :♦: به میزان دلخواه
ادویه دارچین :♦: به میزان دلخواه
کره :♦: 100 گرم
زعفران، روغن و نمک :♦: به مقدار لازم
برای تهیه عدس پلو ابتدا عدس ها را تمیز شسته و با آب و کمی نمک می پزیم، سپس آنها را در یک آبکش ریخته و کنار می گذاریم.
(توجه داشته باشید که عدس ها نبید له شوند).پیاز ها را رنده کرده به گوشت چرخ کرده اضافه و با تخم مرغ و چاشنی لیمو فلفل و زردچوبه به خوبی مخلوط کرده و ورز می دهیم
تا مواد کمی به صورت چسبناک در آید.سپس مواد را به صورت کوفته های خیلی کوچک در می آوریم (کوفته قلقلی) و کوفته ها را در ماهیتابه با کمی روغن داغ سرخ می نماییم.
در زمانی که کوفته ها در حال آماده شدن است در یک قابلمه بزرگ آب و مقداری نمک ریخته و پس از جوش آمدن برنج را به آن اضافه کرده و می گذاریم تا برنج ها نرم شوند
سپس در آبکش ریخته و کمی آب سرد روی آن می ریزیم.کشمش ها را نیز شسته با کره تفت می دهیم. حال مواد عدس پلو آماده دم کردن است.
در یک قابلمه ی بزرگ کمی آب و روغن و دو کفگیر برنج، یک کفگیر عدس و مقداری کوفته ریزه و کمی کشمش به اضافه ی ادویه ی مخلوط (پلویی)
و دارچین و یک قاشق غذا خوری زعفران آبکرده می ریزیم و به همین ترتیب مواد را روی هم می ریزیم.در انتها درب قابلمه را گذاشته و روی شعله با حرارت زیاد قرار می دهیم.
پس از 5 الی 7 دقیقه درب قابلمه را برداشته دم کنی را می گذاریم و شعله ی گاز را کم کرده و به مدت 1 ساعت غذا را دم می کنیم.
برای تزئین عدس پلو می توانید در هنگام سرو، روی عدس پلو را با خلال پسته و بادام به شکل دلخواه تزئین نمایید.
عدس پلو یکی از محبوب ترین غذاهای ایرانی است که در مناسب های خاص مثل ماه محرم بصورت نذری بین مردم پخش می شود.
نمکستان » عکس ها و بیوگرافی کامل روشنک عجمیان بازیگر خوب کشورمان ، در ادامه این تصاویر را مشاهده نمایید
روشنک عجمیان بازیگر سینما و تلویزیون و همچنین مجری میباشد. کار تئاتر را با کلاس های بازیگری از سال 1372 شروع کرد و اولین کار تصویری او در همان سال بود. در سال 81 با برنامه چشمانداز اولین کار خود را به عنوان مجری تجربه کرد. روشنک عجمیان در دوره لیسانس رشته بازیگری را انتخاب کرد و در دوره فوق لیسانس رشته کارگردانی تئاتر را برگزید.
در زمینه مجری گری اجرای سه مسابقه پلکان(سال 85)، همسران (سال 88)، چهار در چهار(سال 90)، و همچنین برنامه های چشم انداز و جام جم در جام در شبکه جام جم و برنامه فرصت برابر را در شبکه آموزش و برنامه 10شب در شبکه نسیم بر عهده داشته است.
روشنک عجمیان (متولد 20 بهمن 1355) بازیگر سینما و تلویزیون میگوید: افراد زیادی بهنام بازیگر وارد عرصه شدهاند که اصلا معلوم نیست از کجا آمدهاند و براساس روابطی که دارند در کارها حضور پیدا میکنند و البته به همان زودی هم ناپدید میشوند.
«این روزها خیلی به این موضوع فکر میکنم که چرا برخی بازیگران باتجربه مانند خانم ثریا حکمت باید در خانه بمانند و به جایش سن بازیگر دیگری را 15، 20 سال بالا ببرند تا نقشی را ایفا کند که نه از عهدهاش برمیآید و نه مخاطب او را میپذیرد؟ دلیل این اتفاق مگر غیر از این است که انتخابها از روی معیار درستی انجام نمیشود؟!»
این جملات بخشی از صحبتهای روشنک عجمیان است که در مورد کمکار شدن بازیگران باتجربه سینما و تلویزیون بیان میکند و از شرایط بهوجود آمده گلهمند است.
حتما همه علاقهمندان به مجموعههای تلویزیونی، حضور موفق این بازیگر را در «کوچه اقاقیا» و «جایزه بزرگ» و پس از آن در اجراهای تلویزیونی چند مسابقه پرمخاطب، به یاد دارند و حالا چند سالی میشود که او را در سریالهای ایرانی نمیبینیم. همین بهانه خوبی است تا برای صفحه چهرههای گمشده سراغی از او بگیریم و از کمکاریاش بپرسیم.
بعد از سریالهای «کوچه اقاقیا» و «جایزه بزرگ» کمتر شاهد حضور شما در تلویزیون بودهایم دلیل این اتفاق چیست؟
بعد از حضور شما در دو سریال پر بیننده انتظار میرفت در کارهای بیشتری حضور پیدا کنید. دلایل مختلفی دارد. اولین دلیل این بود که حدود چهار سال پیش خداوند دختری به من داد که ترجیح دادم تا دو سالگیاش هیچ کاری انجام ندهم. البته موفق نشدم چون پیشنهاد کار اجرا داشتم و هفتهای یکبار برای اجرا میرفتم و چند تلهفیلم هم کار کردم. این ماجراها باعث شد که حضورم کمرنگتر شود.
علت دیگر این است که من در این سالها چندین تلهفیلم کار کردم که در سال چیزی حدود هشت ماهم به این کار اختصاص پیدا کرد و از آنجایی که تلهفیلم به نسبت سریال، کمتر به دیده شدن بازیگر کمک میکند، باعث شد حضورم در تلویزیون کمرنگ شود.
اما این اتفاق جنبه ناخوشایند دیگری هم داشت که باعث شد در ذهن کارگردانان و تهیهکنندگان کمرنگتر شوم و پیشنهادات کارم کمتر شد؛ این روند فقط برای من پیش نیامده بلکه برای همه بازیگرانی که کار تلهفیلم انجام دادند، اتفاق افتاده. البته مشکل دیگری هم بود و آن، فیلمنامه سریالهایی بود که میخواندم و میدیدم آنقدر ضعیف هستند که واقعا جایی برای کار کردن ندارند.
این اواخر هم که سفری به کانادا داشتم و دو پیشنهاد واقعا خوب سریال را به دلیل این سفر از دست دادم. در کنار تمام این موارد، موضوع دیگری هم وجود دارد که در حالت کلی بد نیست به آن اشاره کنم و آن روح حاکم بر فضای سینما و تلویزیون ما در سالهای اخیر است. در چند ساله اخیر همه چیز بر مبنای پول و پارتی پیش میرود و رابطه جایگزین ضوابط کاری شده است.
روشنک عجمیان و همسرش در هواپیما
همانطور که شاهد هستید در این مدت افراد زیادی بهنام بازیگر وارد عرصه شدهاند که اصلا معلوم نیست از کجا آمدهاند و براساس روابطی که دارند در کارها حضور پیدا میکنند و البته به همان زودی هم ناپدید میشوند. قسمت بدتر ماجرا این است که این دسته حتی دستمزدی هم نمیگیرند و کار میکنند و در این شرایط معلوم است تهیه کننده سراغ من نوعی که برای کارم شرایط دارم و دستمزد میگیرم، نمیآید.
در کنار اینکه من و همنسلانم 15 سال پیش که کارمان را شروع کردیم این تصور را داشتیم که همه چیز براساس ضوابط پیش میرود و به همین دلیل هم زمان زیادی را صرف تحصیل در رشتههای هنری کردیم.
اما یک واقعیت را همه ما باید بپذیریم و آن، مدل آدمهایی است که بیشتر توی چشم هستند. در این 5، 6 سال اخیر ویترینی به وجود آمده و آنهایی که میخواهند، خودشان را در آن نشان میدهند که بیشتر متولدین دهههای 60 و 70 در آن دیده میشوند.
این موضوع چطور به فیلمنامهنویسی رسوخ پیدا کرد چون شاهدیم فیلمنامههایی هم که نوشته میشود بیشتر به گروه سنی خاصی مربوط میشود؟
بعضی فیلمنامهنویسان خودشان را با این سیستم وقف دادهاند و طوری شخصیتهای قصهشان را انتخاب میکنند که فقط آدمهای مشخصی میتوانند آن نقشها را ایفا کنند. بعضیها هم بنا به درخواست تهیهکننده و کارگردان فیلمنامه مینویسند، در این بین تعداد معدودی هم داریم که کمتر آلوده این ماجرا شدهاند.
اما اگر بخواهم ارزیابی کلی از فیلمنامهها داشته باشم، باید بگویم به شدت در این زمینه ضعف داریم و به همین دلیل خیلی از بازیگران اصلا حاضر نیستند در فیلم یا سریالی ایفای نقش کنند.
شاید من و تعداد دیگری از دوستانم که شرایط من را دارند یک فیلمنامه متوسط را انتخاب کنیم و در آن کار حضور داشته باشیم اما یک بازیگر که 40-30 سال از عمرش را صرف این کار کرده حاضر نمیشود این فیلمنامهها را بازی کند.
یک مساله دیگر هم اینکه شما فیلمنامهای را میخوانید و کار میکنید اما وقتی خروجی را میبینید اصلا ربطی به چیزی که شما خواندهاید، ندارد به خاطر اینکه افراد مختلف از کارگردان گرفته تا بازیگر و… در آن دخالت کرده و تغییرش دادهاند. در حالی که سالهای پیش چنین چیزی نبود و غالبا مطابق با متن کار پیش میرفت.
فکر میکنید این اتفاق چقدر باعث کنار گذاشته شدن بازیگران قدیمیتر شده؟ چون شاهد هستیم که در برخی مجموعهها و فیلمهای سینمایی، حتی بازیگران جوان را پیر میکنند تا نقشی را ایفا کنند که از عهده آن هم به درستی برنمیآیند. دقیقا همینطور است و واقعا جای تاسف دارد. وقتی این موارد را میبینم همیشه این سوال برایم پیش میآید که چرا باید چنین باشد؟
چرا خانم ثریا حکمت باید در خانه بماند و به جایش سن بازیگر دیگری را 15، 20 سال بالا ببرند تا نقشی را ایفا کند که نه از عهدهاش برمیآید و نه مخاطب او را میپذیرد؟ دلیل این اتفاق مگر غیر از این است که انتخابها از روی معیار درستی انجام نمیشود؟! خیلی از بازیگران توانای ما مانند خانم حکمت هستند که در این سالها دیگر خبری از آنها نیست و کسی هم نمیپرسد که اینها کجا هستند و چه میکنند.
متاسفانه این روزها حوصله برخی کارگردانها و دستیارانشان هم کم شده و وقتی دنبال یک بازیگر هستند این زحمت را به خودشان نمیدهند که فهرستی تهیه کرده و بهترین را برای نقش موردنظرشان انتخاب کنند. اولین کسی که اطرافشان است را انتخاب و کار را شروع میکنند. دیگر در کارهای ما چه در فیلمنامهنویسی و چه در بازیگری و کارگردانی آن عمقی که سابقا وجود داشت، دیده نمیشود و بدتر اینکه افراد تحصیلکرده و متخصص کنار گذاشته شدهاند و افرادی که رابطههای قوی دارند کارها را انجام میدهند.
شما مدتی هم در بخش اجرا فعالیت داشتید، چه شد که وارد این عرصه هم شدید؟ قصه این کار سال 82 بود. یک روز من را همراه آقای نوذری به برنامه چشمانداز شبکه جامجم دعوت کرده بودند و در آنجا برای اجرای زنده از من دعوت به کار شد که نپذیرفتم. چند ماه بعد من و شهاب عسگری به برنامه دیگری رفتیم و دوباره تهیهکننده برنامه به من پیشنهاد داد که حداقل یکبار این کار را تست کنم. اولینبار خیلی استرس داشتم و واقعا روز سختی برایم بود اما بعد از آن دیگر بهراحتی از عهدهاش برآمدم و 8 سال این روند ادامه پیدا کرد و مخاطبان خیلی از اجرایم راضی بودند.
آن زمان هنوز دستگاههای دیجیتال نیامده بود و فقط کسانی که خارج از ایران بودند، میتوانستند برنامه را تماشا کنند. بعد از این برنامه یکبار آقای پورمحمدی من را در مراسمی دیدند و برای اجرای مسابقه پلکان پیشنهاد کار دادند.
با اینکه در آن زمان قراردادی برای یک فیلم داشتم، آن را کنسل کردم و وارد مسابقه پلکان شدم و اصلا فکرش را هم نمیکردم که مردم اینقدر از آن برنامه استقبال کنند تا جایی که به عنوان مجری نمونه شناخته شدم و آقای پورمحمدی من را به سفر مکه فرستادند و پاداش خوبی هم دادند. یکی از بهترین دوران کاری من در زمانی بود که با آقای پورمحمدی کار میکردم چون همه چیز از دستمزد گرفته تا شرایط کار واقعا مناسب بود و هیچ مشکلی نداشتیم تا اینکه مدیریت شبکه جامجم تغییر کرد و برنامه چشمانداز به شبکه آموزش رفت. در این شبکه دیگر شرایط مانند قبل مساعد نبود و سختگیریهای زیادی میشد که واقعا نیاز نبود.
فکر میکنید انجام چه اقداماتی میتواند در وضعیت به وجود آمده بهبود به وجود بیاورد؟
ما بارها در مورد این مسئله صحبت کردهایم و هیچ فایدهای هم نداشته. من تلویزیون را خیلی دوست دارم چون بهنظرم مردمیتر است و مدیریت و نظارت بیشتری روی آن وجود دارد و بازیگر اگر مشکلی داشته باشد جایی هست که به آن رسیدگی کنند؛
با وجودی که شاید برخی آنها را به ناحق ممنوعالکار کرده باشند. به نظرم باید قوانینی گذاشته شود تا کسانی که واقعا دغدغه هنر و علم این کار را دارند، سر کار بیایند و بتوانند برنامهسازی کنند. سختگیریها باید بیشتر و انتخابها دقیقتر باشد تا هرکسی وارد عرصه نشود. متاسفانه ما در این حوزه خصوصا در سینما افرادی را داریم که بازیگری را حین کار یاد گرفتهاند و امروز سوپراستار شدهاند.
کسی مخالف حضور سوپراستارها نیست اما واقعیت این است که این افراد باید درس بخوانند و تجربه کسب کنند و در مدتی که آنها مشغول تحصیل هستند افرادی که قدیمیترند و از قبل در این کار بودهاند فرصتهای کارشان را از دست ندهند و آن افراد هم بعد از اینکه یاد گرفتند وارد کار شوند.
روندی که امروز شاهدش هستیم دقیقا متاثر از همین امر است که افراد خام وارد کار بازیگری میشوند و افراد کهنهکار بیکار میمانند. افرادی که حاضرند به خاطر مشهور شدن تحت هر شرایطی و بدون دستمزد کار کنند و این فاجعه را رقم بزنند.
روشنک عجمیان در نمایی از سریال شهرک جیم همراه با هنرمند عزیز آقای بیژن بنفشه خواه
روشنک عجمیان با انتشار این تصویر نوشت : به یادت که همچون روزی رفتی…. اینجا:باغِ کوچه اقاقیا
عکس سلفی شاد و زیبای روشنک عجمیان ، همسر و دخترش در کنار ساحل
جنس دلتان از چیست ؟
که اصلا تنگ نمی شود …
زندگی بسیار کوتاه تر از آنست
که بخواهیم بعضی از کلماتِ مهم را ناگفته نگه داریم !
مثل دوستت دارم
هیچ وقت نگفت دوستت دارم
ولی همیشه
شالی را سر می کند
که میداند به او نمی آید
اما
من برایش گرفته ام …
آریا نوری
و خداحافظی
وصله یِ غمگینی ست
که به چشم هایمان میدوزیم . . .
زندگی یعنی
همین که تو باشی و من دیوانه وار دوستت بدارم !
صندلیت را کنار صندلیم بگذار !
همنشینی با تو یعنی تعطیلی رسمی تمام دردها …
با تو می شود هر روز یک عمر زندگی کرد
و در فردای چشمانت باز به دنیا آمد !
دلبندم …
من دلم فقط روی دل تو بند می شود !
“تـــــــــــو” تنها یکیست آن هم تویی
من دیگران را “شما” خطاب می کنم !
دوستت دارم و پنهان کردن آسمان پشت میله های قفس آسان نیست !
لبخند که میزنی کمترین اتفاقی که می افتد
اختلال در تشخیص ماه های قمریست !
تمام حرف مجنون یک کلام است
“نفس” بی یاد “لیلایم” حرام است
عشق یعنی طوری نگاهت می کنم
که انگار تنها آدم دنیا هستی !
دوست داشتنت بزرگترین نعمت دنیاست
مرا شاد میکند و لبخند را به دنیایم هدیه میکند
حتی این روزها گاهی پرواز میکنم
من این دوست داشتن را بیشتر از هر چیز در این دنیا دوست دارم …
یاد تو پرچم صلحیست میان شورش این همه فکر !
به دلم نشستی ولی دو زانو !
معذب نباش ، برو عقب قشنگ تکیه بده
پاهاتم دراز کن ، این دل فقط جای توئه …
آنقدر که بودن تو را می خواهم ، بودن خود را نمی خواهم
چقدر زیباست این عشق ؛ محو تو شدن را دوست دارم
میخواهمت و این شاید ابتدای خودخواهیم باشد !
جهان که فاصله ای نیست !
تا ماه پیاده میروم اگر آنجا خانه ات باشد …
بین این همه ضمیر فقط یک “تـــــــــو” کافیست !
نقطه قوت تو نقطه ضعف منه :
بوسه هایت !
پاییز یا زمستان چه تفاوتی دارد ؟
حضورت ، صدایت ، نفس هایت
و گرمی دستانت بهاری میکند سرزمین مرا …
یک فرصت به من بده که غلط ببوسمت
و تمام طول سال را جریمه ام کن که از روی آن هزار بار تمرین کنم !
در میان گلها عطر یادت را می بویم …
آسمانی تر از آنی که به نوشتن درآیی !
هیس !!! ب?ن خودمان باشد …
من هنوز تو را ?واشک? دوست دارم !
به سرت روسری آبی و صورت چون ماه …
آسمانی تر از این عشق چه دارد دنیا ؟
سجاد شهیدی
تمام زندگیم را
فدای “میمی”میکنم که آخر نامم میگذاری…!
فاطمه یوسفوند
چه دروغ بزرگیست که اینجا شهر پر جمعیتی ست!
تو که نیستی
اینجا هم خالی از آدم است…
لاله صاحبدل
عزیزم خواب و بیدارت قشنگه
شب من بی تو و بی آب و رنگه
بخواب ای نازنینم , مهربونم , دلنشینم
منم من عاشقت ، آروم باش بهترینم . .
تمام رویای من این است که
در رویای شبانه ی تو جایی داشته باشم
تا شبی رویایی از آن من شود
شبت رویایــــــــی
خوابای رنگی بیبینی
خواب دلتنگی نبینی
شبت به خیر ای مهربون
خوب بخوابی عزیز جون
شــــــب یعنی پایان با تو بودن
ای کاش می شد شب نیز جلو دارمان نبود
در انتظار شب های با تو هستم
شب خوبی داشته باشی
امیدوارم امشب که می خوابی
سفر زیبایی داشته باشی به دنیای رویاها
عزیزترینم ، تا برگردی به انتظارت بیدار میمونم . . .
شبت بخیر
شب های با تو بودن یعنی همه چیز را داشتن
حالا که با من هم نیستی مشکلی نیست خوب بخواب
عزیزم پرده چشماتو آروم میکشم روی چشات
بوسه دوستت دارم رو میگیرم از گونه هات
شب به خیر احساس من . .
شب برات اس ام اس زدم که بگم
دنیام تاریکه مثل شب
تنهام مثل ماه
کوچیکم مثل ستاره
اما دوستت دارم اندازه آسمونی که اندازه نداره
این پیام از من خوابالو ! برای یک آدم خوابالو
در زمان خوابالودگی ، ارسال شده است !
لطفا خوب بخوابید ، شب خوش !
|-|
|-|
|-|
|-|
شب شده
برات نردبون گذاشتم
تا بری سر جات ماه من